برای تنها عشق زندگیم

دوتا دستاشو مشت کرد

جلوم گرفت و گفت:

اگه بگی کدوم پره میمونم

...!!!

چه انتخاب سختی بود...

ترس از دست دادنش

تمام وجودمو فرا گرفته بود...

برای از دست ندادنش محکم زدم پشت دست

چپش!!!

و گفتم این گله...!!!

دستشو باز کرد...پوچ بود

اشکام جاری شد روی گونه هام...

حواسش نبود,وقتی با

دست راستش اشکامو پاک کرد...

فهمیدم دست راستش

هم پوچ بود!!!...

آنکه میخواهد برود

به هر بهانه ای که باشد

بالاخره میرود.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:دلنوشته,دلنوشته عاشقانه,ساعت 17:52 توسط kimiya| |


Power By: LoxBlog.Com